حساب کاربری اکانت

تخفیف ویژه 

دوره استرس در مسابقات 

با ذهن آگاهی کامل و خودآگاهی به نبرد با رقبات برو👌

...

اگه بهتر نشم بدتر میشم!!
توضیحات

اگر بهتر نشوم، بدتر می شوم

 

  • اگر قویتر نشوم ضعیف تر می شوم
  • اگر بالاتر نروم پایین تر می روم
  • اگر صبورتر نباشم عجول تر می شوم
  • اگر آرام تر نشوم عصبی تر می شوم
  • اگر بهتر نشوم بدتر می شوم


    و این یک قانون در تمام هستی است

ما در هیچ زمانی ساکن نیستیم و ساکن نخواهیم ماند حتی اگر به ظاهر ساکن باشیم. ما همیشه یا رو به سمت صعود هستیم یا سقوط، یا رو به سمت پیروزی هستیم یا شکست، یا رو به سمت بهتر شدن هستیم یا بدتر شدن پس حالت خنثی یی برای ما وجود ندارد. پس حالا کمی بطور عمیق با خودم فکر کنم که: اگر حالت خنثی یی وجود ندارد، من در حال بهتر شدن هستم یا بدتر شدن؟

صبح که از خواب بیدار می شوم با خودم فکر کنم که می خواهم در حال بهتر شدن باشم یا بدتر شدن؟ رو به سمت بهتر شدن حرکت کنم یا بدتر شدن؟ سوال بسیار عمیقی است. چون همین که شما تصمیم می گیرید که: کی بیدار شوید؟ چه صبحانه ای بخورید؟ چه کاری یا کارهایی را اول یا بهتر انجام دهید؟ همه اینها تعیین می کند که شما به سمت بهتر شدن می روید یا بدتر شدن؟ 

                   من نمی توانم به شما بگویم که شما به سمت بهتر شدن که شما در چه شرایطی به سمت بهتر شدن می روید و در چه شرایطی به سمت بدتر شدن اما دو تا نکته مهم می گویم که اگر به آن عمل کنید می تواند شما را به سمت بهتر شدن ببرد:    

 

  1.  آیا کارهایی که انجام می دهید یا کارهای مهمی که باید انجام دهید را با آگاهی انجام می دهید؟ یعنی می دانید که چه کاری را دارید انجام می دهید و برای چه هدفی است؟ اگر می خواهید که به سمت بهتر شدن بروید باید پاسخ تان "بله" باشد و اگر پاسخ تان "خیر" است باید تلاش کنید و فکر کنید که هدفتان را بشناسید و کارهایی را انجام بدهید که شما را سریعتر و بهتر بهتر به هدفتان برسانند و آن وقت آنها را با آگاهی  دهید تا همیشه رو به سمت بهتر شدن باشید.
  2.  باید آنقدر کارهایی را که شما را به سمت هدفتان پیش می برند را با آگاهی انجام دهید که در هر شرایطی بطور ناآگانه برای اهدافتان تلاش کنید.

کامران قاسمپور نمی تواند قهرمان نباشد، حسن یزدانی نمی تواند برنده نباشد حتی اگر در مقابل سخت ترین رقیبان هم باشند، پپ گواردیولا نمی تواند برنده نباشد حتی اگر رقیبش بهترین تیم اروپا یا جهان باشد. حالا چرا اینها به این سطح رسیده اند؟ چون در هر لحظه خواستند بهتر شوند، چون می دانستند که اگر بهتر نشوند قطعا بدتر می شوند و حالا با آگاهی همیشه برای بهتر شدن تلاش کردند و آنقدر برای بهتر شدن شان تلاش کردند که دیگه بطور ناآگاهانه برای بهتر شدن شان و قهرمانی شان و پیروزی شان تلاش می کنند.

If I dont get better I will get worse2

شاید این سوال برای شما هم پیش بیاید که "از کجا بدانم که در حال بهتر شدن یا بدتر شدن هستم؟"

من نمی خواهم که همه شما را دچار یک وسواس فکری کنم که هر قدمی هم که بر می دارید، هر رفتاری که انجام می دهید و یا هر فکری که می کنید، ذهن تان و مغزتان را درگیر این کنید که: آیا در حال بهتر شدن هستم یا بدتر شدن؟ (البته که همه افراد فوق العاده موفق همین کار را کرده اند). اما من می خواهم بگویم که: تصویر کلی جهان این را نشان می دهد که جهان همیشه در حال بهتر شدن است، یعنی ساختمان و خانه های بهتری ساخته می شوند، ماشین بهتری ساخته می شوند، اختراعات بیشتری بوجود می آید، امکانات و تجهیزات بهتری تولید می شوند، قهرمانان بیشتری شناخته می شوند، تمرینات حرفه ای تری طراحی می شود، و من دارم از تصویر کلی جهان مثال می زنم نه صرفا یک کشور یا یک منطقه خاص. پس وقتی که همه چیز و همه دنیا در حال رشد و بهتر شدن و در حال رشده و توسعه است اگر ما خودمان را در این رشد قرار بدهیم و با این رشد هماهنگ و همراه شویم می توانیم به اهدافمان برسیم و موفق شویم. چندتا مثال برای شما می زنم:

🔺 اگر حسن یزدانی بهتر نشود یا برای بهتر شدنش تلاش نکند، قطعا سال بعد بدتر می شود چون رقیبانی هستند که در حال بهتر شدن هستند.

🔺 اگر تیم رئال مادرید بهتر از سال قبل نشود قطعا بدتر می شود چون تیم های دیگری هستند که همیشه در حال بهتر شدن هستند.

🔺 اگر میزان دارایی و ثروت شما رو به رشد نباشد قطعا بعدها رو به افت می روید، چون دیگرانی هستند که از شما بیشتر رشد می کنند و می توانند از امکانات و تجهیزاتی که در حال رشد هستند بیشتر استفاده کنند. (اصلا منظورم چشم با هم چشمی نیست اما این قانون جهان است ولی شما اختیار دارید)

⛔ پس اگر شما در هر زمینه ای بهتر از سال قبل نباشید یعنی بدتر از سال قبل شده اید. اما اینجا یک تفاوتی وجود دارد

به نظر شما تفاوت در کجاست؟

جواب این سوال را خیلی کوتاه می دهم ولی تفکر و ادامه آن به عهده شماست. همانطور که گفتم تصویر کلی جهان این را به ما نشان می دهد که همه چیز همیشه در حال بهتر شدن است و شماها هم در حال بهتر شدن هستید. اما تفاوت در اینجاست که بعضی ها هستند که سال به سال بهتر می شوند، بعضی ها هستند که ماه ماه بهتر می شوند، بعضی ها هستند که روز به روز بهتر می شوند و به طور وسواس گونه ای بعضی ها هستند که تلاش می کنند لحظه به لحظه بهتر شوند. "تو کجای کار هستی؟"

If I dont get better I will get worse3

دو سوال مهم که می تواند برای هر کدام از شماها جواب های شخصی داشته باشد یعنی خود شما به آنها جواب دهید اما من هم به شما کمک می کنم که به این سوالات جواب بدهم که بتوانم بیشتر به تفکر شما کمک کنم.

📌 1- کجاها در حال بهتر شدن هستم؟

• زمانی که احساس درستی نسبت به خودم و کارم دارم:

به مفهوم و عبارتی که گفته شد خوب توجه کنید "احساس درست". من اصلا دوست ندارم که شب ساعت 10 خواب باشم و صبح ساعت 5 بیدار شوم. اما وقتی که این کار را انجام می دهم به احساس خوبی می رسم و این یعنی "احساس درست". اما دوست دارم که تا ساعت 1 نصفه شب فیلم نگاه کنم و صبح ساعت 9 بیدار شوم و اما وقتی که بیدار می شوم نسبت به خودم و کارم حالت تهوع و حال بهم زنی دارم. این مدل من است حالا شماها فکر کنید که کجاها حال خوب و درستی نسبت به خودتان دارید؟

کسی که می خواهد قهرمان شود و تاریخ سازی را به نام خودش ثبت کند، "تسلیم شدن" یا "تنبلی کردن"  برایش حال بهم زن و حالت تهوع دارد.

• زمانی که برای هدفم کمی تلاش زیادی و اضافه انجام می دهم:

هیچ قهرمانِ اسطوره ای و هیچ انسان موفقی را ندیدم و نمی شناسم که بگوید: من هم مثل بقیه تلاش کردم اما من بیشتر از همه موفق شدم. مسئله فقط بر سرِ اندازه زمانِ تلاش نیست بلکه آن تمرکز و انرژیی و اشتیاق بی اندازه ای است که آنها برای رسیدن به هدف به کار برده اند. اینجاست که در هر لحظه در حال بهتر شدن هستید. وگرنه خیلی ها هستند که تلاش می کنند اما با چند کیلو تمرکز تلاش می کنند، با چند کیلو اشتیاق و انگیزه تلاش می کنند، با چند کیلو باور و ایمان تلاش می کنند؟؟؟

• زمانی که به جای انتخاب کاری که دوست دارم، کاری که درست است را انتخاب می کنم:

اینجا به شما پیشنهاد می کنم که اول سعی کنید که به نتیجه کار هم فکر کنید نه صرفا به انجامِ خودِ کار. مثلا من انتخاب کردم که صبح ساعت 5 بیدار شوم و باور دارم که انتخاب درستی است اما دوستش ندارم. اما اینجا مسئله سرِ دوست داشتن نیست بلکه مسئله سرِ درست بودن است. حالا این کار چه نتیجه ای برای من دارد؟ بازدهی و ارزش روزم را حداقل دو برابر می کند، عزت نفس و اعتماد به نفس ام بشششدت افزایش می یابد، انرژی و اراده ام فوق العاده می شود، تمرکز و توجه ام به اهدافم لیزری می شود و من فقط به اینها توجه می کنم نه اینکه حالا ممکن است کسل یا خواب آلود باشم. خودِ همین مزیتهای رسیدن به هدف مرا از کسل بودن و خواب آلود بودن دور می کند و ضمنا می دانم که وقتی به عادت و سیستم من تبدیل شود آن وقت باید تمرین کنم که آن را ترک کنم. اینجاست که: "باور دارم که در حال بهتر و بهتر شدن در لحظه هستم".

📌 2- کجاها در حال بدتر شدن هستم؟

• در شرایطی که هدفم را فراموش کنم:

همه ما به مراسمات جشن یا مهمانی یا حتی مراسمات غمگینی دعوت می شویم یا ممکن است که برای خودمان اتفاق بیفتد. قطعا هر مراسمی حال و هوای خودش را دارد و ما هم با آن حال و هوا هماهنگ می شویم اما، اما "حق نداریم که هدف اصلی مان را فراموش کنیم". اصلا حق چنین خیانتی در هیچ جایی نخواهیم داشت. منظورم این نیست که آنجا تمرینات بدنسازی انجام بدهیم یا کتاب بخوانیم اما تصویر هدف و تصاویر رسیدن به هدف، برنامه های رسیدن به هدف، لذت رسیدن به هدف باید همیشه در ذهن ما تداعی و تکرار شود. نباید اجازه دهیم که هیچ چیز یا هیچ هدفی توان این کار را داشته باشد. هر وقت که هدفم را فراموش می کنم می دانم که در حال بدتر شدن هستم و این حالت، حالم را بهم می زند. ما بیشترین لذت ممکن را از مراسمات جشن و مهمانی را می بریم اما برای شارژ شدنِ انرژی و حرکت کردن به سمت هدف، "زندگی برای هدف".

• زمانی که به جای انتخاب کار درست، کاری را که دوست دارم انتخاب می کنم و انجام می دهم:

بالاخره شاید کاری که درست است را دوست هم داشته باشم اما یادتان باشه که همیشه در این مورد گیر نکنید و گول نخورید. ببینید درست ترین کاری که برای هدفتان باید انجام دهید چه کاری است؟ سعی کنید یا از انجام آن لذت ببرید یا نتیجه آن را دوست داشته باشید که انجامش دهید. اگر صرفا کاری را که دوست دارید انجام دهید در حال بدتر شدن هستید. به کلمه "صرفا" دقت کنید چون گاهی اوقات هست که ما باید کارهایی را انجام دهیم که شاید دوست نداشته باشیم اما تعهد انجامش که داریم پس انجامش می دهیم.

• زمانی که به ناخواسته هایم فکر می کنم:

من نمی خواهم که حالم بد شود، پس به چیزهایی که حال مرا خراب می کند فکر نمی کنم چون می دانم که در حال بدتر شدن هستم، زمانی که به نشدن ها یا شکست ها یا کمبودها فکر می کنم انرژی ام کم و تمرکزم کاهش می یابد چون اینها ناخواسته های من هستند پس در حال بدتر شدن هستم.

 

حالا شما تصمیم بگیرید که می خواهید در حال بهتر شدن باشید یا در حال بدتر شدن؟ سال به سال؟ ماه به ماه؟ هفته به هفته؟ روز به روز؟ ساعت به ساعت؟ دقیقه به دقیقه؟ و ...

1466 ویرایش شده در 1402/07/18 32 دقیقه
روانشناسی موفقیت روانشناسی موفقیت
رضا خزایی

اگر بهتر نشوم، بدتر می شوم

 

  • اگر قویتر نشوم ضعیف تر می شوم
  • اگر بالاتر نروم پایین تر می روم
  • اگر صبورتر نباشم عجول تر می شوم
  • اگر آرام تر نشوم عصبی تر می شوم
  • اگر بهتر نشوم بدتر می شوم


    و این یک قانون در تمام هستی است

ما در هیچ زمانی ساکن نیستیم و ساکن نخواهیم ماند حتی اگر به ظاهر ساکن باشیم. ما همیشه یا رو به سمت صعود هستیم یا سقوط، یا رو به سمت پیروزی هستیم یا شکست، یا رو به سمت بهتر شدن هستیم یا بدتر شدن پس حالت خنثی یی برای ما وجود ندارد. پس حالا کمی بطور عمیق با خودم فکر کنم که: اگر حالت خنثی یی وجود ندارد، من در حال بهتر شدن هستم یا بدتر شدن؟

صبح که از خواب بیدار می شوم با خودم فکر کنم که می خواهم در حال بهتر شدن باشم یا بدتر شدن؟ رو به سمت بهتر شدن حرکت کنم یا بدتر شدن؟ سوال بسیار عمیقی است. چون همین که شما تصمیم می گیرید که: کی بیدار شوید؟ چه صبحانه ای بخورید؟ چه کاری یا کارهایی را اول یا بهتر انجام دهید؟ همه اینها تعیین می کند که شما به سمت بهتر شدن می روید یا بدتر شدن؟ 

                   من نمی توانم به شما بگویم که شما به سمت بهتر شدن که شما در چه شرایطی به سمت بهتر شدن می روید و در چه شرایطی به سمت بدتر شدن اما دو تا نکته مهم می گویم که اگر به آن عمل کنید می تواند شما را به سمت بهتر شدن ببرد:    

 

  1.  آیا کارهایی که انجام می دهید یا کارهای مهمی که باید انجام دهید را با آگاهی انجام می دهید؟ یعنی می دانید که چه کاری را دارید انجام می دهید و برای چه هدفی است؟ اگر می خواهید که به سمت بهتر شدن بروید باید پاسخ تان "بله" باشد و اگر پاسخ تان "خیر" است باید تلاش کنید و فکر کنید که هدفتان را بشناسید و کارهایی را انجام بدهید که شما را سریعتر و بهتر بهتر به هدفتان برسانند و آن وقت آنها را با آگاهی  دهید تا همیشه رو به سمت بهتر شدن باشید.
  2.  باید آنقدر کارهایی را که شما را به سمت هدفتان پیش می برند را با آگاهی انجام دهید که در هر شرایطی بطور ناآگانه برای اهدافتان تلاش کنید.

کامران قاسمپور نمی تواند قهرمان نباشد، حسن یزدانی نمی تواند برنده نباشد حتی اگر در مقابل سخت ترین رقیبان هم باشند، پپ گواردیولا نمی تواند برنده نباشد حتی اگر رقیبش بهترین تیم اروپا یا جهان باشد. حالا چرا اینها به این سطح رسیده اند؟ چون در هر لحظه خواستند بهتر شوند، چون می دانستند که اگر بهتر نشوند قطعا بدتر می شوند و حالا با آگاهی همیشه برای بهتر شدن تلاش کردند و آنقدر برای بهتر شدن شان تلاش کردند که دیگه بطور ناآگاهانه برای بهتر شدن شان و قهرمانی شان و پیروزی شان تلاش می کنند.

If I dont get better I will get worse2

شاید این سوال برای شما هم پیش بیاید که "از کجا بدانم که در حال بهتر شدن یا بدتر شدن هستم؟"

من نمی خواهم که همه شما را دچار یک وسواس فکری کنم که هر قدمی هم که بر می دارید، هر رفتاری که انجام می دهید و یا هر فکری که می کنید، ذهن تان و مغزتان را درگیر این کنید که: آیا در حال بهتر شدن هستم یا بدتر شدن؟ (البته که همه افراد فوق العاده موفق همین کار را کرده اند). اما من می خواهم بگویم که: تصویر کلی جهان این را نشان می دهد که جهان همیشه در حال بهتر شدن است، یعنی ساختمان و خانه های بهتری ساخته می شوند، ماشین بهتری ساخته می شوند، اختراعات بیشتری بوجود می آید، امکانات و تجهیزات بهتری تولید می شوند، قهرمانان بیشتری شناخته می شوند، تمرینات حرفه ای تری طراحی می شود، و من دارم از تصویر کلی جهان مثال می زنم نه صرفا یک کشور یا یک منطقه خاص. پس وقتی که همه چیز و همه دنیا در حال رشد و بهتر شدن و در حال رشده و توسعه است اگر ما خودمان را در این رشد قرار بدهیم و با این رشد هماهنگ و همراه شویم می توانیم به اهدافمان برسیم و موفق شویم. چندتا مثال برای شما می زنم:

🔺 اگر حسن یزدانی بهتر نشود یا برای بهتر شدنش تلاش نکند، قطعا سال بعد بدتر می شود چون رقیبانی هستند که در حال بهتر شدن هستند.

🔺 اگر تیم رئال مادرید بهتر از سال قبل نشود قطعا بدتر می شود چون تیم های دیگری هستند که همیشه در حال بهتر شدن هستند.

🔺 اگر میزان دارایی و ثروت شما رو به رشد نباشد قطعا بعدها رو به افت می روید، چون دیگرانی هستند که از شما بیشتر رشد می کنند و می توانند از امکانات و تجهیزاتی که در حال رشد هستند بیشتر استفاده کنند. (اصلا منظورم چشم با هم چشمی نیست اما این قانون جهان است ولی شما اختیار دارید)

⛔ پس اگر شما در هر زمینه ای بهتر از سال قبل نباشید یعنی بدتر از سال قبل شده اید. اما اینجا یک تفاوتی وجود دارد

به نظر شما تفاوت در کجاست؟

جواب این سوال را خیلی کوتاه می دهم ولی تفکر و ادامه آن به عهده شماست. همانطور که گفتم تصویر کلی جهان این را به ما نشان می دهد که همه چیز همیشه در حال بهتر شدن است و شماها هم در حال بهتر شدن هستید. اما تفاوت در اینجاست که بعضی ها هستند که سال به سال بهتر می شوند، بعضی ها هستند که ماه ماه بهتر می شوند، بعضی ها هستند که روز به روز بهتر می شوند و به طور وسواس گونه ای بعضی ها هستند که تلاش می کنند لحظه به لحظه بهتر شوند. "تو کجای کار هستی؟"

If I dont get better I will get worse3

دو سوال مهم که می تواند برای هر کدام از شماها جواب های شخصی داشته باشد یعنی خود شما به آنها جواب دهید اما من هم به شما کمک می کنم که به این سوالات جواب بدهم که بتوانم بیشتر به تفکر شما کمک کنم.

📌 1- کجاها در حال بهتر شدن هستم؟

• زمانی که احساس درستی نسبت به خودم و کارم دارم:

به مفهوم و عبارتی که گفته شد خوب توجه کنید "احساس درست". من اصلا دوست ندارم که شب ساعت 10 خواب باشم و صبح ساعت 5 بیدار شوم. اما وقتی که این کار را انجام می دهم به احساس خوبی می رسم و این یعنی "احساس درست". اما دوست دارم که تا ساعت 1 نصفه شب فیلم نگاه کنم و صبح ساعت 9 بیدار شوم و اما وقتی که بیدار می شوم نسبت به خودم و کارم حالت تهوع و حال بهم زنی دارم. این مدل من است حالا شماها فکر کنید که کجاها حال خوب و درستی نسبت به خودتان دارید؟

کسی که می خواهد قهرمان شود و تاریخ سازی را به نام خودش ثبت کند، "تسلیم شدن" یا "تنبلی کردن"  برایش حال بهم زن و حالت تهوع دارد.

• زمانی که برای هدفم کمی تلاش زیادی و اضافه انجام می دهم:

هیچ قهرمانِ اسطوره ای و هیچ انسان موفقی را ندیدم و نمی شناسم که بگوید: من هم مثل بقیه تلاش کردم اما من بیشتر از همه موفق شدم. مسئله فقط بر سرِ اندازه زمانِ تلاش نیست بلکه آن تمرکز و انرژیی و اشتیاق بی اندازه ای است که آنها برای رسیدن به هدف به کار برده اند. اینجاست که در هر لحظه در حال بهتر شدن هستید. وگرنه خیلی ها هستند که تلاش می کنند اما با چند کیلو تمرکز تلاش می کنند، با چند کیلو اشتیاق و انگیزه تلاش می کنند، با چند کیلو باور و ایمان تلاش می کنند؟؟؟

• زمانی که به جای انتخاب کاری که دوست دارم، کاری که درست است را انتخاب می کنم:

اینجا به شما پیشنهاد می کنم که اول سعی کنید که به نتیجه کار هم فکر کنید نه صرفا به انجامِ خودِ کار. مثلا من انتخاب کردم که صبح ساعت 5 بیدار شوم و باور دارم که انتخاب درستی است اما دوستش ندارم. اما اینجا مسئله سرِ دوست داشتن نیست بلکه مسئله سرِ درست بودن است. حالا این کار چه نتیجه ای برای من دارد؟ بازدهی و ارزش روزم را حداقل دو برابر می کند، عزت نفس و اعتماد به نفس ام بشششدت افزایش می یابد، انرژی و اراده ام فوق العاده می شود، تمرکز و توجه ام به اهدافم لیزری می شود و من فقط به اینها توجه می کنم نه اینکه حالا ممکن است کسل یا خواب آلود باشم. خودِ همین مزیتهای رسیدن به هدف مرا از کسل بودن و خواب آلود بودن دور می کند و ضمنا می دانم که وقتی به عادت و سیستم من تبدیل شود آن وقت باید تمرین کنم که آن را ترک کنم. اینجاست که: "باور دارم که در حال بهتر و بهتر شدن در لحظه هستم".

📌 2- کجاها در حال بدتر شدن هستم؟

• در شرایطی که هدفم را فراموش کنم:

همه ما به مراسمات جشن یا مهمانی یا حتی مراسمات غمگینی دعوت می شویم یا ممکن است که برای خودمان اتفاق بیفتد. قطعا هر مراسمی حال و هوای خودش را دارد و ما هم با آن حال و هوا هماهنگ می شویم اما، اما "حق نداریم که هدف اصلی مان را فراموش کنیم". اصلا حق چنین خیانتی در هیچ جایی نخواهیم داشت. منظورم این نیست که آنجا تمرینات بدنسازی انجام بدهیم یا کتاب بخوانیم اما تصویر هدف و تصاویر رسیدن به هدف، برنامه های رسیدن به هدف، لذت رسیدن به هدف باید همیشه در ذهن ما تداعی و تکرار شود. نباید اجازه دهیم که هیچ چیز یا هیچ هدفی توان این کار را داشته باشد. هر وقت که هدفم را فراموش می کنم می دانم که در حال بدتر شدن هستم و این حالت، حالم را بهم می زند. ما بیشترین لذت ممکن را از مراسمات جشن و مهمانی را می بریم اما برای شارژ شدنِ انرژی و حرکت کردن به سمت هدف، "زندگی برای هدف".

• زمانی که به جای انتخاب کار درست، کاری را که دوست دارم انتخاب می کنم و انجام می دهم:

بالاخره شاید کاری که درست است را دوست هم داشته باشم اما یادتان باشه که همیشه در این مورد گیر نکنید و گول نخورید. ببینید درست ترین کاری که برای هدفتان باید انجام دهید چه کاری است؟ سعی کنید یا از انجام آن لذت ببرید یا نتیجه آن را دوست داشته باشید که انجامش دهید. اگر صرفا کاری را که دوست دارید انجام دهید در حال بدتر شدن هستید. به کلمه "صرفا" دقت کنید چون گاهی اوقات هست که ما باید کارهایی را انجام دهیم که شاید دوست نداشته باشیم اما تعهد انجامش که داریم پس انجامش می دهیم.

• زمانی که به ناخواسته هایم فکر می کنم:

من نمی خواهم که حالم بد شود، پس به چیزهایی که حال مرا خراب می کند فکر نمی کنم چون می دانم که در حال بدتر شدن هستم، زمانی که به نشدن ها یا شکست ها یا کمبودها فکر می کنم انرژی ام کم و تمرکزم کاهش می یابد چون اینها ناخواسته های من هستند پس در حال بدتر شدن هستم.

 

حالا شما تصمیم بگیرید که می خواهید در حال بهتر شدن باشید یا در حال بدتر شدن؟ سال به سال؟ ماه به ماه؟ هفته به هفته؟ روز به روز؟ ساعت به ساعت؟ دقیقه به دقیقه؟ و ...

نمایش بیشتر
نمایش کمتر

اگر نظر یا نکته ای هست بنویسید

ایمیل شما نمایش داده نمیشود