رضا خزایی
3 رقیب اصلی وزشکاران!
توضیحات
مطالعه این مقاله کوتاه کامل کننده فایل ویدیویی است پس قسمت "نمایش بیشتر" را کلیک کنید.
طرز فکر شما در تمرین و زندگی نتیجه شما را در مسابقه نشان می دهد. خیلی ها فکر می کنند که همه چیز به شب مسابقه و روز مسابقه و لحظات مسابقه بستگی دارد اما نمی دانند که برای ساختن آن یک روز و یک ساعت طلایی مسابقات باید روزها و هفته و ماهها به درستی تمرین کرد و آن هم با طرز فکر درست تمرین کرد تا آن یک روز طلایی برای شما به بهترین شکل رقم بخورد.
یکی از مهمترین کارهایی که شما باید برای روز مسابقه انجام دهید تمرین کردن مسابقه است.
باید مسابقه را وارد تمرین کنید و آن را بارها و بارها تمرین کنید. شما در مسابقات با انواع رقیبان مسابقه می دهید. من اینجا سه نوع رقیبی گفتم که همیشه با آن روبرو هستید:
- رقیبی که سطحاش از شما بالاتره
- رقیبی که سطحاش از شما پایین تره
- رقیبی که همسطح شماست (ممکنه کمی بالاتر یا کمی پایین تر باشه)
حالا هر کدام از این رقیبان ممکن است دقاعی یا حمله کننده باشند، قد بلند یا قد کوتاه باشند، جنگنده یا مرموز باشند و این نیز می تواند چالش هایی رو برای شما ایجاد کند. اما سوال مهم اینجاست:
شما در رقابت با هر کدام از این رقیبان چه طرز فکری دارید؟
این طرز فکر چقدر برای شما چالشی است و شما را وادار می کند که از تمام توان تان استفاده کنید؟
اگر به دنبال طرز فکری هستید که در راحتی و آرامش باشید بدانید که در مسابقه باید خیلی سختی بکشید خیلی بیشتر از آن چیزی که فکرش را می کنید. شما در مسابقه آن آرامش را نخواهید داشت که به راحتی بتوانید تمام توانایی هایتان را به کار بگیرید چون تمرکز و تسلط شما بخش بخش می شود، بخشی از آن به داور، بخشی به نتیجه، بخشی به رقیب، بخشی به سالن، بخشی به مربی، بخشی به والدین، بخشی به عواقب بعد از مسابقه تعلق پیدا می کند و تا حدودی آرامش خود را از دست می دهید و اینجاست که باید تلاش کنید که آرامش و تسلط خود را به دست بیاورید.
حالا در تمرین هم همین حالت رو باید داشته باشید. شما هر چقدر هم که آماده باشید و به بالاترین سطح آمادگی جسمانی و بدنی، تکنیکی و تاکتیکی و حتی ذهنی هم رسیده باشید باز هم عملکرد شما در مسابقات نسبت به تمرین پایین تر خواهد آمد. اما مهم اینست از چند به چند می رسید. من یک مثال عددی نادرست برای شما می زنم که مفهوم را درک کنید وگرنه این اعداد دقیق نیستند.
اگر میانگین نمره آمادگی (ذهنی، جسمی، تکنیکی و تاکتیکی) شما در 80 باشه در مسابقه شاید به 50 برسد، اگر 120 باشید در مسابقه شاید به 80 یا 90 برسید. شما وقتی تمرینات اسطوره های ورزشی خودتون هم نگاه می کنید متوجه می شوید که در تمرین عملکرد غیرقابل باوری دارند اما در مسابقات نمی توانند همان عملکرد را به نمایش بگذارند. پس این فشار مسابقه روی آنها نیز تاثیر می گذارد اما تفاوت در اینجاست که میانگین نمره آنها در تمرین 500 است و حالا در مسابقات اگر 400 تای آن را نیز به نمایش بگذارند باز هم فوق العاده هستند و اگر نیاز باشه میانگین نمره خود را به 600 و 700 هم می رسانند.
حالا بحث من اینست شما در تمرین با هر نوع رقیبی که کار کردید (پایین تر یا بالاتر یا هم سطح خودتون) آن را چالشی بدانید که شما را وادار کند که از تمام توان تان استفاده کنید. اگر با رقیب بالاتر کار کردید از پیش باخته نباشید و باخت نیز برای تان مهم باشد.
طرز فکر درست در مقابل رقیب قوی تر اینست که:
شما باید جوری کار کنید که حتما از او امتیاز بگیرید البته با تمرکز و تسلط به خود و با انتخاب درست تکنیک و تاکتیک و با توجه به آنالیز خود و رقیب، و تا جایی هم ممکن است (با تمام وجود باید براش تلاش کنید) که کمتر به او امتیاز دهید و چالشی برای او باشید که اونو به دردسر بندازید.
نه اینکه این طرز فکر را داشته باشید که: اگه از او امتیاز بگیرم یا اونو ببرم که عالی می شود و اگر ببازم مهم نیست چون او خیلی قوی تر و با سابقه تر است. اینجا شما می خواهید که به آرامش و راحتی برسید. این آرامش و راحتی خوب است اما از مسیر درست به دست نیامده است و با ثبات و پایدار نیست، شما این آرامش و راحتی را برای خودتان نساخته اید بلکه فقط نگاه تان نسبت به رقیب تغییر داده اید. گاهی اوقات لازم است که این طرز فکر را داشته باشیم اما نباید طرز غالب و همیشگی شما باشد.
طرز فکر درست در مقابل رقیب ضعیف تر اینست که:
شما باید جوری با او کار کنید که اختلاف را نمایان کنید و همه و خود رقیب ضعیف تر بداند که اختلاف بالاست. (منظورم از اختلاف، صرفا اختلاف امتیازی نیست بلکه اختلاف تسلط بر مسابقه است. یعنی گاهی اوقات من با تسلط و آگاهی بر خودم و مسابقه و رقیب با کمترین اختلاف اونو شکست می دهم اما آنقدر تسلط و آگاهی دارم که می توانم هر اختلافی را رقم بزنم) پس مهم اون آگاهی و تسلط است که من هر زمان یخواهم جنگنده می شوم، هر زمان بخواهم متمرکز می شوم، هز زمان بخواهم با اختلاف برنده می شوم، هر زمان بخواهم اختلاف را کم و زیاد می کنم و ... و اینها را باید تمرین کرد و به عنوان چالش روی آنها کار کرد. در این شرایط نیز شما دچار فشار و شک و تردید و ترس نیز می شوید و ممکن است عملکرد شما اُفت کند و مهم اینست که در این شرایط فشار و شک و تردید و ترس و عدم ریسک کردن به تسلط برسید و به خود و رقیب و مسابقه آگاه و مسلط و متمرکز شوید و مجبور شوید که از تمام توان تان استفاده کنید.
نه اینکه این طرز فکر را داشته باشید که: این رقیب ضعیف است پس می توانم براحتی او را شکست بدهم یا هر جوری که بخواهم باهاش کار کنم، به اصطلاح او را دست کم بگیرم. و اگر هم ببازم همه می دانند که من از او بالاتر و قویترم پس مهم نیست که ببازم. (من دوباره تاکید می کنم که گاهی اوقات لازم است یا ممکن است که چنین طرز فکری را داشته باشیم اما نباید طرز فکر غالب ما باشد).
طرز فکر درست در مقابل رقیب هم سطح:
همانطور که در فایل نیز توضیح دادم مهمترین رقیب شما رقبای هم سطح شماست که بیشترین خطر و دردسر را برای شما رقم می زنند. شما باید عاشق رقابت با اینها شوید و به دلِ این رقابت حساس و حیاتی بروید چون بهترین فرصت برای شماست، برای رشد شما، برای شناخت شما نسبت به خودتان و سطح تان و رقیب تان، برای ادامه کارتان، برای آزمایش استرس و انگیزه و اعتماد به نفس تان، برای آزمایش آمادگی بدنی و تکنیکی و تاکتیکی تان.
طرز فکر سمی اینست که: آبروداری کنید. یعنی یک مساوی کافیست، یک باخت با اختلاف کم هم می تواند آبروداری کند. همانطور که گفتم به دلِ رقابت بروید و خودتان و هر آنچه که در بالا گفتم را آزمایش کنید تا به آگاهی و شناخت برسید. ممکن است که خراب کنید، گَند بزنید، ببازید و به اصطلاح آبروی شما برود اما به همه اینها نیاز دارید و بازهم تاکید می کنم که گاهی اوقات نیز لازم است و ممکن که طرز فکر آبرو داری و مساوی را نیز داشته باشم اما نباید طرز فکر غالب شما باشد.
امیدوارم که از این فایل و این مقاله بهره کافی را برده باشید و از شما می خواهم که راجب اینها خیلی زیاد فکر کنید و این فکر کردن به شما راهکارهایی می دهد که شما بهترین تصمیم و انتخاب و راهکار را در مقابل هر رقیبی در سطحی و در هر شرایطی پیدا کنید.
رضا خزایی هستم روانشناس ورزشی سایت مثبت خود
در پناه الله یکتا همیشه بیشتر و بهتر از خودمون باشیم.
توضیحات
مطالعه این مقاله کوتاه کامل کننده فایل ویدیویی است پس قسمت "نمایش بیشتر" را کلیک کنید.
طرز فکر شما در تمرین و زندگی نتیجه شما را در مسابقه نشان می دهد. خیلی ها فکر می کنند که همه چیز به شب مسابقه و روز مسابقه و لحظات مسابقه بستگی دارد اما نمی دانند که برای ساختن آن یک روز و یک ساعت طلایی مسابقات باید روزها و هفته و ماهها به درستی تمرین کرد و آن هم با طرز فکر درست تمرین کرد تا آن یک روز طلایی برای شما به بهترین شکل رقم بخورد.
یکی از مهمترین کارهایی که شما باید برای روز مسابقه انجام دهید تمرین کردن مسابقه است.
باید مسابقه را وارد تمرین کنید و آن را بارها و بارها تمرین کنید. شما در مسابقات با انواع رقیبان مسابقه می دهید. من اینجا سه نوع رقیبی گفتم که همیشه با آن روبرو هستید:
- رقیبی که سطحاش از شما بالاتره
- رقیبی که سطحاش از شما پایین تره
- رقیبی که همسطح شماست (ممکنه کمی بالاتر یا کمی پایین تر باشه)
حالا هر کدام از این رقیبان ممکن است دقاعی یا حمله کننده باشند، قد بلند یا قد کوتاه باشند، جنگنده یا مرموز باشند و این نیز می تواند چالش هایی رو برای شما ایجاد کند. اما سوال مهم اینجاست:
شما در رقابت با هر کدام از این رقیبان چه طرز فکری دارید؟
این طرز فکر چقدر برای شما چالشی است و شما را وادار می کند که از تمام توان تان استفاده کنید؟
اگر به دنبال طرز فکری هستید که در راحتی و آرامش باشید بدانید که در مسابقه باید خیلی سختی بکشید خیلی بیشتر از آن چیزی که فکرش را می کنید. شما در مسابقه آن آرامش را نخواهید داشت که به راحتی بتوانید تمام توانایی هایتان را به کار بگیرید چون تمرکز و تسلط شما بخش بخش می شود، بخشی از آن به داور، بخشی به نتیجه، بخشی به رقیب، بخشی به سالن، بخشی به مربی، بخشی به والدین، بخشی به عواقب بعد از مسابقه تعلق پیدا می کند و تا حدودی آرامش خود را از دست می دهید و اینجاست که باید تلاش کنید که آرامش و تسلط خود را به دست بیاورید.
حالا در تمرین هم همین حالت رو باید داشته باشید. شما هر چقدر هم که آماده باشید و به بالاترین سطح آمادگی جسمانی و بدنی، تکنیکی و تاکتیکی و حتی ذهنی هم رسیده باشید باز هم عملکرد شما در مسابقات نسبت به تمرین پایین تر خواهد آمد. اما مهم اینست از چند به چند می رسید. من یک مثال عددی نادرست برای شما می زنم که مفهوم را درک کنید وگرنه این اعداد دقیق نیستند.
اگر میانگین نمره آمادگی (ذهنی، جسمی، تکنیکی و تاکتیکی) شما در 80 باشه در مسابقه شاید به 50 برسد، اگر 120 باشید در مسابقه شاید به 80 یا 90 برسید. شما وقتی تمرینات اسطوره های ورزشی خودتون هم نگاه می کنید متوجه می شوید که در تمرین عملکرد غیرقابل باوری دارند اما در مسابقات نمی توانند همان عملکرد را به نمایش بگذارند. پس این فشار مسابقه روی آنها نیز تاثیر می گذارد اما تفاوت در اینجاست که میانگین نمره آنها در تمرین 500 است و حالا در مسابقات اگر 400 تای آن را نیز به نمایش بگذارند باز هم فوق العاده هستند و اگر نیاز باشه میانگین نمره خود را به 600 و 700 هم می رسانند.
حالا بحث من اینست شما در تمرین با هر نوع رقیبی که کار کردید (پایین تر یا بالاتر یا هم سطح خودتون) آن را چالشی بدانید که شما را وادار کند که از تمام توان تان استفاده کنید. اگر با رقیب بالاتر کار کردید از پیش باخته نباشید و باخت نیز برای تان مهم باشد.
طرز فکر درست در مقابل رقیب قوی تر اینست که:
شما باید جوری کار کنید که حتما از او امتیاز بگیرید البته با تمرکز و تسلط به خود و با انتخاب درست تکنیک و تاکتیک و با توجه به آنالیز خود و رقیب، و تا جایی هم ممکن است (با تمام وجود باید براش تلاش کنید) که کمتر به او امتیاز دهید و چالشی برای او باشید که اونو به دردسر بندازید.
نه اینکه این طرز فکر را داشته باشید که: اگه از او امتیاز بگیرم یا اونو ببرم که عالی می شود و اگر ببازم مهم نیست چون او خیلی قوی تر و با سابقه تر است. اینجا شما می خواهید که به آرامش و راحتی برسید. این آرامش و راحتی خوب است اما از مسیر درست به دست نیامده است و با ثبات و پایدار نیست، شما این آرامش و راحتی را برای خودتان نساخته اید بلکه فقط نگاه تان نسبت به رقیب تغییر داده اید. گاهی اوقات لازم است که این طرز فکر را داشته باشیم اما نباید طرز غالب و همیشگی شما باشد.
طرز فکر درست در مقابل رقیب ضعیف تر اینست که:
شما باید جوری با او کار کنید که اختلاف را نمایان کنید و همه و خود رقیب ضعیف تر بداند که اختلاف بالاست. (منظورم از اختلاف، صرفا اختلاف امتیازی نیست بلکه اختلاف تسلط بر مسابقه است. یعنی گاهی اوقات من با تسلط و آگاهی بر خودم و مسابقه و رقیب با کمترین اختلاف اونو شکست می دهم اما آنقدر تسلط و آگاهی دارم که می توانم هر اختلافی را رقم بزنم) پس مهم اون آگاهی و تسلط است که من هر زمان یخواهم جنگنده می شوم، هر زمان بخواهم متمرکز می شوم، هز زمان بخواهم با اختلاف برنده می شوم، هر زمان بخواهم اختلاف را کم و زیاد می کنم و ... و اینها را باید تمرین کرد و به عنوان چالش روی آنها کار کرد. در این شرایط نیز شما دچار فشار و شک و تردید و ترس نیز می شوید و ممکن است عملکرد شما اُفت کند و مهم اینست که در این شرایط فشار و شک و تردید و ترس و عدم ریسک کردن به تسلط برسید و به خود و رقیب و مسابقه آگاه و مسلط و متمرکز شوید و مجبور شوید که از تمام توان تان استفاده کنید.
نه اینکه این طرز فکر را داشته باشید که: این رقیب ضعیف است پس می توانم براحتی او را شکست بدهم یا هر جوری که بخواهم باهاش کار کنم، به اصطلاح او را دست کم بگیرم. و اگر هم ببازم همه می دانند که من از او بالاتر و قویترم پس مهم نیست که ببازم. (من دوباره تاکید می کنم که گاهی اوقات لازم است یا ممکن است که چنین طرز فکری را داشته باشیم اما نباید طرز فکر غالب ما باشد).
طرز فکر درست در مقابل رقیب هم سطح:
همانطور که در فایل نیز توضیح دادم مهمترین رقیب شما رقبای هم سطح شماست که بیشترین خطر و دردسر را برای شما رقم می زنند. شما باید عاشق رقابت با اینها شوید و به دلِ این رقابت حساس و حیاتی بروید چون بهترین فرصت برای شماست، برای رشد شما، برای شناخت شما نسبت به خودتان و سطح تان و رقیب تان، برای ادامه کارتان، برای آزمایش استرس و انگیزه و اعتماد به نفس تان، برای آزمایش آمادگی بدنی و تکنیکی و تاکتیکی تان.
طرز فکر سمی اینست که: آبروداری کنید. یعنی یک مساوی کافیست، یک باخت با اختلاف کم هم می تواند آبروداری کند. همانطور که گفتم به دلِ رقابت بروید و خودتان و هر آنچه که در بالا گفتم را آزمایش کنید تا به آگاهی و شناخت برسید. ممکن است که خراب کنید، گَند بزنید، ببازید و به اصطلاح آبروی شما برود اما به همه اینها نیاز دارید و بازهم تاکید می کنم که گاهی اوقات نیز لازم است و ممکن که طرز فکر آبرو داری و مساوی را نیز داشته باشم اما نباید طرز فکر غالب شما باشد.
امیدوارم که از این فایل و این مقاله بهره کافی را برده باشید و از شما می خواهم که راجب اینها خیلی زیاد فکر کنید و این فکر کردن به شما راهکارهایی می دهد که شما بهترین تصمیم و انتخاب و راهکار را در مقابل هر رقیبی در سطحی و در هر شرایطی پیدا کنید.
رضا خزایی هستم روانشناس ورزشی سایت مثبت خود
در پناه الله یکتا همیشه بیشتر و بهتر از خودمون باشیم.
مطالعه این مقاله کوتاه کامل کننده فایل ویدیویی است پس قسمت "نمایش بیشتر" را کلیک کنید.
طرز فکر شما در تمرین و زندگی نتیجه شما را در مسابقه نشان می دهد. خیلی ها فکر می کنند که همه چیز به شب مسابقه و روز مسابقه و لحظات مسابقه بستگی دارد اما نمی دانند که برای ساختن آن یک روز و یک ساعت طلایی مسابقات باید روزها و هفته و ماهها به درستی تمرین کرد و آن هم با طرز فکر درست تمرین کرد تا آن یک روز طلایی برای شما به بهترین شکل رقم بخورد.
یکی از مهمترین کارهایی که شما باید برای روز مسابقه انجام دهید تمرین کردن مسابقه است.
باید مسابقه را وارد تمرین کنید و آن را بارها و بارها تمرین کنید. شما در مسابقات با انواع رقیبان مسابقه می دهید. من اینجا سه نوع رقیبی گفتم که همیشه با آن روبرو هستید:
- رقیبی که سطحاش از شما بالاتره
- رقیبی که سطحاش از شما پایین تره
- رقیبی که همسطح شماست (ممکنه کمی بالاتر یا کمی پایین تر باشه)
حالا هر کدام از این رقیبان ممکن است دقاعی یا حمله کننده باشند، قد بلند یا قد کوتاه باشند، جنگنده یا مرموز باشند و این نیز می تواند چالش هایی رو برای شما ایجاد کند. اما سوال مهم اینجاست:
شما در رقابت با هر کدام از این رقیبان چه طرز فکری دارید؟
این طرز فکر چقدر برای شما چالشی است و شما را وادار می کند که از تمام توان تان استفاده کنید؟
اگر به دنبال طرز فکری هستید که در راحتی و آرامش باشید بدانید که در مسابقه باید خیلی سختی بکشید خیلی بیشتر از آن چیزی که فکرش را می کنید. شما در مسابقه آن آرامش را نخواهید داشت که به راحتی بتوانید تمام توانایی هایتان را به کار بگیرید چون تمرکز و تسلط شما بخش بخش می شود، بخشی از آن به داور، بخشی به نتیجه، بخشی به رقیب، بخشی به سالن، بخشی به مربی، بخشی به والدین، بخشی به عواقب بعد از مسابقه تعلق پیدا می کند و تا حدودی آرامش خود را از دست می دهید و اینجاست که باید تلاش کنید که آرامش و تسلط خود را به دست بیاورید.
حالا در تمرین هم همین حالت رو باید داشته باشید. شما هر چقدر هم که آماده باشید و به بالاترین سطح آمادگی جسمانی و بدنی، تکنیکی و تاکتیکی و حتی ذهنی هم رسیده باشید باز هم عملکرد شما در مسابقات نسبت به تمرین پایین تر خواهد آمد. اما مهم اینست از چند به چند می رسید. من یک مثال عددی نادرست برای شما می زنم که مفهوم را درک کنید وگرنه این اعداد دقیق نیستند.
اگر میانگین نمره آمادگی (ذهنی، جسمی، تکنیکی و تاکتیکی) شما در 80 باشه در مسابقه شاید به 50 برسد، اگر 120 باشید در مسابقه شاید به 80 یا 90 برسید. شما وقتی تمرینات اسطوره های ورزشی خودتون هم نگاه می کنید متوجه می شوید که در تمرین عملکرد غیرقابل باوری دارند اما در مسابقات نمی توانند همان عملکرد را به نمایش بگذارند. پس این فشار مسابقه روی آنها نیز تاثیر می گذارد اما تفاوت در اینجاست که میانگین نمره آنها در تمرین 500 است و حالا در مسابقات اگر 400 تای آن را نیز به نمایش بگذارند باز هم فوق العاده هستند و اگر نیاز باشه میانگین نمره خود را به 600 و 700 هم می رسانند.
حالا بحث من اینست شما در تمرین با هر نوع رقیبی که کار کردید (پایین تر یا بالاتر یا هم سطح خودتون) آن را چالشی بدانید که شما را وادار کند که از تمام توان تان استفاده کنید. اگر با رقیب بالاتر کار کردید از پیش باخته نباشید و باخت نیز برای تان مهم باشد.
طرز فکر درست در مقابل رقیب قوی تر اینست که:
شما باید جوری کار کنید که حتما از او امتیاز بگیرید البته با تمرکز و تسلط به خود و با انتخاب درست تکنیک و تاکتیک و با توجه به آنالیز خود و رقیب، و تا جایی هم ممکن است (با تمام وجود باید براش تلاش کنید) که کمتر به او امتیاز دهید و چالشی برای او باشید که اونو به دردسر بندازید.
نه اینکه این طرز فکر را داشته باشید که: اگه از او امتیاز بگیرم یا اونو ببرم که عالی می شود و اگر ببازم مهم نیست چون او خیلی قوی تر و با سابقه تر است. اینجا شما می خواهید که به آرامش و راحتی برسید. این آرامش و راحتی خوب است اما از مسیر درست به دست نیامده است و با ثبات و پایدار نیست، شما این آرامش و راحتی را برای خودتان نساخته اید بلکه فقط نگاه تان نسبت به رقیب تغییر داده اید. گاهی اوقات لازم است که این طرز فکر را داشته باشیم اما نباید طرز غالب و همیشگی شما باشد.
طرز فکر درست در مقابل رقیب ضعیف تر اینست که:
شما باید جوری با او کار کنید که اختلاف را نمایان کنید و همه و خود رقیب ضعیف تر بداند که اختلاف بالاست. (منظورم از اختلاف، صرفا اختلاف امتیازی نیست بلکه اختلاف تسلط بر مسابقه است. یعنی گاهی اوقات من با تسلط و آگاهی بر خودم و مسابقه و رقیب با کمترین اختلاف اونو شکست می دهم اما آنقدر تسلط و آگاهی دارم که می توانم هر اختلافی را رقم بزنم) پس مهم اون آگاهی و تسلط است که من هر زمان یخواهم جنگنده می شوم، هر زمان بخواهم متمرکز می شوم، هز زمان بخواهم با اختلاف برنده می شوم، هر زمان بخواهم اختلاف را کم و زیاد می کنم و ... و اینها را باید تمرین کرد و به عنوان چالش روی آنها کار کرد. در این شرایط نیز شما دچار فشار و شک و تردید و ترس نیز می شوید و ممکن است عملکرد شما اُفت کند و مهم اینست که در این شرایط فشار و شک و تردید و ترس و عدم ریسک کردن به تسلط برسید و به خود و رقیب و مسابقه آگاه و مسلط و متمرکز شوید و مجبور شوید که از تمام توان تان استفاده کنید.
نه اینکه این طرز فکر را داشته باشید که: این رقیب ضعیف است پس می توانم براحتی او را شکست بدهم یا هر جوری که بخواهم باهاش کار کنم، به اصطلاح او را دست کم بگیرم. و اگر هم ببازم همه می دانند که من از او بالاتر و قویترم پس مهم نیست که ببازم. (من دوباره تاکید می کنم که گاهی اوقات لازم است یا ممکن است که چنین طرز فکری را داشته باشیم اما نباید طرز فکر غالب ما باشد).
طرز فکر درست در مقابل رقیب هم سطح:
همانطور که در فایل نیز توضیح دادم مهمترین رقیب شما رقبای هم سطح شماست که بیشترین خطر و دردسر را برای شما رقم می زنند. شما باید عاشق رقابت با اینها شوید و به دلِ این رقابت حساس و حیاتی بروید چون بهترین فرصت برای شماست، برای رشد شما، برای شناخت شما نسبت به خودتان و سطح تان و رقیب تان، برای ادامه کارتان، برای آزمایش استرس و انگیزه و اعتماد به نفس تان، برای آزمایش آمادگی بدنی و تکنیکی و تاکتیکی تان.
طرز فکر سمی اینست که: آبروداری کنید. یعنی یک مساوی کافیست، یک باخت با اختلاف کم هم می تواند آبروداری کند. همانطور که گفتم به دلِ رقابت بروید و خودتان و هر آنچه که در بالا گفتم را آزمایش کنید تا به آگاهی و شناخت برسید. ممکن است که خراب کنید، گَند بزنید، ببازید و به اصطلاح آبروی شما برود اما به همه اینها نیاز دارید و بازهم تاکید می کنم که گاهی اوقات نیز لازم است و ممکن که طرز فکر آبرو داری و مساوی را نیز داشته باشم اما نباید طرز فکر غالب شما باشد.
امیدوارم که از این فایل و این مقاله بهره کافی را برده باشید و از شما می خواهم که راجب اینها خیلی زیاد فکر کنید و این فکر کردن به شما راهکارهایی می دهد که شما بهترین تصمیم و انتخاب و راهکار را در مقابل هر رقیبی در سطحی و در هر شرایطی پیدا کنید.
رضا خزایی هستم روانشناس ورزشی سایت مثبت خود
در پناه الله یکتا همیشه بیشتر و بهتر از خودمون باشیم.
اگر نظر یا نکته ای هست بنویسید
ایمیل شما نمایش داده نمیشود